اميررضا اظهریاميررضا اظهری، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

امیررضا اظهری

۱۰ ماهگی امیررضا جونم

امیررضا جونم امروز میخوام از شیطونیهای که میکنی برات بنویسم. پسرم هرروز که میگذره تو بزرگتر میشی ماشاالله و شیرین کاریهای جدید از خودت در میاری چندتاشو برات مینویسم تا بزرگتر که شدی بخونی و ببینی چقدر منو باباتو اذیت کردی هر روز صبح که از خواب بیدار میشی چهاردست و پا میری تو اتاق خواب وکشوی میزتوالتو باز میکنی و وسایلاشو میریزی بیرون و بازی میکنی تا نیام دنبالت نمیای سراغ صبحانه فقط بلدی شیطونی و شلوغی کنی. وقتی خونه رو تمیز میکنم و جارو میکشم پشت سر جارو میای و باسیمش بازی میکنی و دسته جارورو از من میگیری ووقتی نمیدم شروع میکنی به گریه کردن پ سرم تو این چند روزه جیغ و داد یاد گرفتی و فقط داد میزنی با داد زدنت...
5 دی 1391

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه  خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو  الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

گریه های امیر رضا

پسرم رفته بودیم خونه خاله اعظم اونجا میخواستم ازت عکس بگیرم ؛ به خاطر این الکی تو رو اذیت می کردم تا گریه کنی .م نم چند تا عکس انداختم تا بعدا که بزرگ شدی ببینی چه جوری گری ه می کردی .همه هم داشتن با من (پدرت) دعوا می کردن که تورو به گریه نندازم .مادر تم خیلی ع صبانی شده بود.خلاصه عکسارو انداختمو الان میتونی ببینی که بابات چه عکاسیه واسه خ ودش .............. شرمنده بابا جون خودمم داره گریم می گیره....... ...
18 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته  کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند.   ...
17 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند. ...
17 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند. ...
17 آذر 1391

نکات کلیدی

چند نکته کلیدی درباره نوزادی: ۱- به این نکته توجه داشته باشید که او از دوران نوزادی سعی خواهد کرد روی پای خودش بایستد؛ این موضوع را تغییر ندهید. ۲- اگر منتظر بمانید که پس از گریه کردن ؛ او را بلند کنید ؛ بصورت غیر مستقیم به او گریستن را آموزش می دهید. ۳- به یاد داشته باشید که نوزادان از لحظه ای که چهار دست و پا حرکت می کنند ؛ با آزادی آشنا می شوند. ...
17 آذر 1391