بیست ماهگی امیررضا جونم
سلام گل پسرم
عزیزم بیست ماهگیت مبارک باشه فدات شم.
پسرم این روزا بیش از حد شلوغ و شیطون و لجباز شدی
عزیزم یه کم تنبل تشریف داری چون هرچی بهت یاد میدم شیطنت و بازیگوشی میکنی
امیررضا جونم از صبح تا شب سرم با تو مشغوله و هیچ کاری نمیتونم انجام بدم ؛ حتی نمیذاری به وبلاگت سر بزنم و به روز کنم.
یک هفته میشه کلمه ( اده) یاد گرفتی و همه رو با اده صدا میزنی عوض اینکه به ما بگی بابا و مامان؛
میگی اده بعضی وقتا هم اده رو کشیده میگی و با صدای بلند (اده ه ه )
قشنگ حرف نمیزنی ولی با اشاره همه چیو به من توضیح میدی الهی من فدای اون اشاره هات بشم جیگر طلام
اصلا نمیذاری ازت عکس بگیریم تا دوربینو میبنی فرار میکنی این چندتا عکسم به زور گرفتیم
جایی برای تنبیه به شیوه بابایی اما حسابی بهت خوش میگذره
چقدر مرتب و باکلاس چیدی غزیزم
دسرهای خوشمزه ای داری فدات شم
چه ژستی گرفتی با این کفشها
والا نمیدونم میخوای با سیب زمینی ها چی درست کنی